بسیاری اعتقاد دارند روحانی قدمخیر بوده و با آمادنش قرار است ارزانیها هم وارد شود. از طرفی مخالفان روحانی هم معتقدند بازار ارز و سکه در دستان رفقای روحانی و هاشمی بوده و آنها قبلا هم میتوانستهاند نرخ ارز و سکه را پایین بیاورند اما این کار را نکردند تا سودی هنگفت نصیبشان شود. اما واقعا چه عاملی سبب شده که حباب به وجود آمده دلار و سکه تا حدودی بترکد و مردم برای فروش دلار و سکههای خود به بازار هجوم بیاورند؟ برای پاسخ به این سوال باید ابتدا ببینیم ارز چگونه و چرا گران شد.
بازار ترسو
فرض کنید از امروز بگویند به علت مشکلات تحریم یا به علل گوناگون، تولیدکنندگان قادر به تولید ظروف یکبار مصرف نیستند. قطعا این خبر به معنای آن خواهد بود که به زودی عرضه ظروف یکبار مصرف به پایان خواهد رسید و این کالا کمیاب میشود. رستورانها و کسانی که از ظروف یکبار مصرف استفاده زیادی میکردند باید به فکر واردات یا جایگزین دیگری باشند و این یعنی تقاضای بسیار و عرضه محدود. خیلی ساده است که نتیجه آن را هم بدانیم: افزایش قیمت ظرف یکبار مصرف. مطمئن باشید حتی آنهایی که از این کالا استفاده نمی کردند هم دوست دارند آن را تهیه کنند چون می دانند گرانتر می شود. این دوست داشتن میشود همان تاثیر روانی.
یا تصور کنید یک سودجو، خائن یا ظالمی همه گوجههای کشاورزان را با قیمتی خوب بخرد و فقط ۳ روز آن را عرضه نکند. چه اتفاقی رخ میدهد؟ همان طور که اوایل سال جاری مشاهده کردید گوجه فرنگی به علت عرضه نشدن تا یک ماه با قیمت باورنکردنی ۷ هزار تومان به فروش رفت.
زمستان سال ۹۰ تقریبا همین اتفاقات در بازار ارز و سکه رخ داد. البته بازار طلا متاثر از بازار ارز است یعنی نرخ طلا با نرخ جهانی و قیمت داخلی ارز محاسبه میشود و سکه بدون قیمت ارز نمیتواند نرخگذاری شود. در زمستان ۹۰ تحریم بانک مرکزی ایران توسط آمریکا و دوستان آغاز شد و این یعنی ریال در خارج از مرزها ارزشی ندارد. البته خبر تحریم بانک مرکزی ایران رسانهای نشد اما آنهایی که باید میفهمیدند، از این تحریم با خبر شدند و نرخ دلار کمی بالا رفت. آن موقع دلار ۱۲۰۰ تومان بود و ۱۳۰۰ تومان شد. همین امر کافی بود تا هیجان در بازار ارز به وجود آید و دلار ۱۴۰۰ تومان شود. در چنین مواقعی باید مسوولان دخالت کنند و وارد عرصه شوند و بازار را از هیجان خارج کنند اما مسوولان اقتصادی سکوت عجیبی کردند تا دلار به راحتی ۱۷۰۰ تومان شود. دولت احمدین ژاد توانسته بود دلار را در مدت۶ سال در یک نرخ نگه دارد و کارشناسان نرخ ۱۷۰۰ تا ۱۹۰۰ تومان دلار را طبیعی میدانستند اما هیچ کس باور نمیکرد در مدت ۴ ماه دلار ۲۰۰۰ تومان شود.
تصور کنید یک سودجو، خائن یا ظالمی همه گوجههای کشاورزان را با قیمتی خوب بخرد و فقط ۳ روز آن را عرضه نکند. چه اتفاقی رخ میدهد؟ همان طور که اوایل سال جاری مشاهده کردید گوجه فرنگی به علت عرضه نشدن تا یک ماه با قیمت باورنکردنی ۷ هزار تومان به فروش رفت
اقتصاد در شوک فرو رفت و همه چیز به یکباره گران شد. همه چیز. خیلیها با خود میگفتند دلار گران شده چرا مثلا پودر شوینده که تولید داخلی هست گران میشود؟ پاسخ این سوال بجا مشخص بود. وقتی به واسطه گران شدن ارز، ارزش پول ملی کاهش مییابد نرخ همه خدمات بالا میرود. به عنوان مثال در مورد پودر شوینده تولید داخلی به اندازه مصرف داخلی نبود و وزارت صنعت مجبور بود با واردات پودر شوینده موافقت کند و یک کالا چند نرخی میشد. همچنین بسیاری از تولیدات داخلی ما وابسته به مواد اولیه خارجی و طبیعی است که نرخ تولیدات داخلی با مواد اولیه خارجیمان هم افزایش داشته باشد. وقتی اکثر اجناس گران میشد خدماتی مانند حمل و نقل هم گران میشود و برای جابجایی کالاها باز هم هزینهای جدید تراشیده میشود. وضعیت اقتصادی مملکت هم به آشفتگی همین نوشتهای که خواندید شد چون دلار را دیگر دولت نرخگذاری نمیکرد بلکه بازار آزاد قیمت آن را تعیین میکرد.
۳۰۰۰
در چنین آشفته بازاری ناگهان نرخ دلار جهش چند صدتومانی را تجربه کرد و به ۳۰۰۰ تومان رسید. به معنای واقعی ریال سقوط کرد و هیچ کس نمیدانست دارد چه اتفاقی میافتد. شاید باور نکنید اما گران شدن دلار برای خیلیها سود سرشار داشت و خیلیهای دیگر را مجاب کرد که به این سود هنگفت برسند؛ بعضیها خودرو و بعضی دیگر خانه خود را فروختند تا دلار بخرند و حالا تصور کنید شخصی خانه خود را ۲۰۰ میلیون تومان فروخته و دنبال دلار میگردد. این است آن تاثیر روانی. دلار تا ۳۷۰۰ تومان هم گران شد و خیلیها پیش بینی میکردند با اعمال تحریمهای جدید دلار حتی تا ۶ هزار تومان هم گران میشود. البته در این بین دولت هم متهم شد که بازار را خوب مدیریت نکرده و دولت هم قوای دیگر را متهم کرد که با سوداگران ارز برخورد نکردهاند. یکی از اقداماتی که دولت انجام داد و همه چوب آن را خوردیم توقف عرضه دلار در بازار آزاد بود. با توجه به مثالهای بالا میتوان گفت دولت دلارها را نگه داشت و تقاضا افزایش پیدا کرد اما بازار هیجانیتر و روانیتر! شد تا آن اتفاق که نباید بیفتد، افتاد. اجناس وارداتی مانند موبایل و لوازم الکترونیکی یک شبه ۳ برابر شد و هر روز هم گرانتر از دیروز میشد به همین علت بازاریها کالاهای خود را تا چند روز عرضه نمیکردند چون اگر همان کالا را فردای آن روز میفروختند سود بیشتری گیرشان میآمد. این آشفته بازار باعث به وجود آمدن نوعی بیثباتی در بازار شد. هیچ کس به آینده بازار مطمئن نبود و بسیاری از نرخها هیجانی بود. بازار ایران بدویترین وی گی یک بازار معمولی خود را از دست داده بود و آن آرامش بود.
اجناس وارداتی مانند موبایل و لوازم الکترونیکی یک شبه ۳ برابر شد و هر روز هم گرانتر از دیروز میشد به همین علت بازاریها کالاهای خود را تا چند روز عرضه نمیکردند چون اگر همان کالا را فردای آن روز میفروختند سود بیشتری گیرشان میآمد. این آشفته بازار باعث به وجود آمدن نوعی بیثباتی در بازار شد
شیخ ارزونی!
دولت نشان داد در ساماندهی بازار ارز ناتوان است و اگر هم تواناست نمیخواهد این کار را بکند. بازار اعتمادی به دولت نداشت و مردم هم پولهای سرگردان خود را سکه و دلار میخریدند و به اصطلاح بسیاری از سکه و دلارها در تشکها پنهان شد. دولت هم به صورت قطرهچکان دلار را به واردکنندگان کالاهای ضروری میداد. در چنین شرایطی ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری آغاز شد و چهرههایی چون هاشمی رفسنجانی ثبتنام کردند. بازار هیجانی ایران به این ثبتنام واکنش نشان داد و به قول نشریات اصلاحطلب بازار به این ثبتنام لبخند زد! این کاهش قیمت ارز در روز ثبتنام هاشمی بدان معنا بود که با آمدن هاشمی قرار است ثباتی در بازار به وجود آید. این روند با انتخاب روحانی به عنوان نماینده هاشمی نیز ادامه یافت و کاهش قیمتها آغاز شد. بازاری که به علل گوناگون هیجان و عطش گران شدن داشت حالا عطش اران شدن دارد و آیا این بدان معناست که روحانی یک منجی و قرار است اتفاقی عجیب رخ دهد؟
بازار دنبال ثبات و آرامش است و با توجه به اینکه شعارها و برنامههای حسن روحانی بر محور کاهش تنش با کشورها و گفتگو با جهان بود بازار به روحانی نیامده واکنش مثبت نشان داد. بازار با کاهش قیمت نشان داده به رئیسجمهور منتخب اعتماد دارد و با آن آرامش خود را باز خواهد یافت. در چنین شرایطی آن مولفههای روانی دست به کار شده و مردم را ترغیب میکند تا ارز و سکه ارزانتر از این نشده آنها را به فروش برسانند.
کسانی که سکه یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومانی خریدند با دیدن نرخ یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان سریعا آن را به فروش میرسانند تا ارزانتر از این نشود و در چنین شرایطی است که عرضه بیشتر از تقاضا میشود و چیزی که فراوان است با کاهش قیمت مواجه خواهد شد. دلار و سکههای داخل تشک در حال بیرون آمدن است آن نرخهای غیر واقعی دارد به قیمتهای واقعی نزدیک میشود ( بسیاری از کارشناسان نرخ واقعی دلار را ۲۲۰۰ تومان میدانند) مخاطبانی که این مطلب را میخوانند بدانند که بسیاری از مردم میلیونها تومان خود را برای خرید سکهها یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومانی و دلار ۳۷۰۰ تومانی صرف کردهاند و سخن یک یا دوسکه نیست و اگر در یک روز سکه ۵۰ هزار تومان کاهش مییابد خیلیها در همان روز ۵۰ میلیون تومان ضرر میکنند. در چنین شرایطی بسیاری حاضرند سکه و دلار خود را بفروشند و در جایی دیگر سرمایهگذاری کنند. دو عامل دیگر به تشدید این روند کمک کرد و آن کاهش چشمگیر طلای جهانی و اتمام تحریم بانک ملت بود. پایان تحریم یکی از بزرگترین بانکهای ایرانی نشانه مثبت به بازار بود و طلای جهانی هم کاهش قیمت چشمگیری داشت به طوری که سرمایهگذاران خارجی هم اقدام به عرضه طلا میکردند. همچنین مشاوران اقتصادی روحانی در مصاحبههای متعدد از سیاستهای دولت جدید برای تثبیت نرخ ارز و بازگشت آرامش سخن میگفتند تا بازار، هیجانیتر شود و نرخها بیش از پیش کاهش یابد. حالا در چنین شرایطی یک اتفاق دیگر در حال رخ دادن است که فعلا به آن کمتر توجه میشود؛ پولهایی که مردم از فروش دلار و سکه به دست میآورند در کجا هزینه خواهند کرد؟ این پولهای سرگردان خیلی خطرناک هستند و بدانید اگر مثلا در مسکن سرمایهگذاری شود بحران مسکن به وجود میآید اگر در خودرو سرمایهگذاری شود بحران خودرو شکل میگیرد و …
دولت روحانی باید بتواند برای این پولهای سرگردان و نقدینگی فراوان برنامهریزی درست انجام دهد تا دیگر بازاری که مستعد روانی و هیجانی شدن است، اقتصاد ایران را آشفته و نابسامان نکند.
اقتصاد / تبیان